شروع یک رابطه پر از وعدههای توخالی
ماجرا از زمانی آغاز شد که یک زن جوان ۳۳ ساله، که کارمند یکی از مراکز امدادی مشهد بود، با مردی به نام “ادریس” آشنا شد. ادریس با ادعاهای عاشقانه و وعدههای فراوان، خواستگاری او را پذیرفت و توانست او را برای ازدواج متقاعد کند.
این زن، که در آن زمان ۲۷ سال داشت و صاحب یک آپارتمان بود، بدون اطلاع از نیتهای پنهانی خواستگارش به او اعتماد کرد. اما به زودی مشخص شد که ادریس نه تنها مسئولیتپذیر نیست، بلکه تمایلی به کار و تأمین هزینههای زندگی ندارد.
ادریس که بهطور موقت در یکی از کارخانههای اطراف مشهد کار میکرد، با سوءاستفاده از اعتمادی که به دست آورده بود، از زن خواست ۱۰۰ میلیون تومان برای خرید خودرو به او بدهد. این زن با امید به زندگی مشترک خوشبخت، مبلغ مورد نظر را پرداخت کرد و ادریس با آن خودرو خرید. اما نه تنها این ازدواج به نتیجه نرسید، بلکه مشکلات جدی بین آنها به وجود آمد.
تعویق مراسم عروسی و انگشتنمایی در محل کار
پس از گذشت ۶ سال از عقد، ادریس و خانوادهاش هیچ تلاشی برای برگزاری مراسم عروسی نمیکردند. زن جوان که به شدت از وضعیت موجود ناراضی بود، در محل کارش به سوژهای برای انگشتنمایی دیگران تبدیل شده بود، موضوعی که او را به شدت آزردهخاطر کرده بود. در حالی که او میخواست به زندگی مشترکشان سامان بخشد، ادریس به بهانههای مختلف از زیر مسئولیتها شانه خالی میکرد.
بوی عطر زنانه و آغاز افشاگری خیانت
همه چیز زمانی تغییر کرد که زن جوان یک روز داخل خودروی ادریس نشست و بوی عطر زنانهای به مشامش رسید. او که از این بو مشکوک شده بود، در ابتدا سعی کرد به شوهرش اتهام خیانت نزند و فکر کرد ممکن است اشتباه کرده باشد. اما رفتارهای عجیب ادریس و فاصلهای که میان آنها ایجاد شده بود، همه چیز را روشنتر میکرد. مدتی بعد، زمانی که زن جوان بهطور ناگهانی گُلسر زنانهای را زیر صندلی خودروی شوهرش پیدا کرد، تمام شک و تردیدهایش به یقین تبدیل شد. ادریس که با مواجهه با این مدرک غافلگیر شده بود، ابتدا ترس در چهرهاش نمایان شد، اما سپس به خشونت روی آورد و سیلی محکمی به زن نواخت و او را از خودرو بیرون انداخت.
اجبار به سقط جنین و ادامه خشونتها
دو سال پیش از این رویداد، زن جوان بهطور ناخواسته باردار شده بود، اما شوهرش او را مجبور به سقط جنین کرد. ادریس که هیچ تمایلی به پدر شدن نداشت، از او خواست که بدون درنگ بچه را از بین ببرد و هیچگونه حمایتی عاطفی یا فیزیکی از زن باردارش نکرد. خواهر زن در این شرایط سخت او را به بیمارستان برد و پس از سقط جنین از او مراقبت کرد. بازگشت زن به خانه نه تنها با حمایتی از سوی ادریس همراه نبود، بلکه او خوشحال بود که از مسئولیت بچهداری فرار کرده است.
تصمیم به جدایی، پایان تلخ یک فریب ۶ ساله
پس از ۶ سال تحمل خیانت، توهین و خشونت، زن جوان به این نتیجه رسید که هیچ آیندهای در کنار ادریس نخواهد داشت. او بر این باور بود که ادریس از ابتدا نقشهای در سر داشته و تنها به دنبال اموال و حقوق او بوده است. این دوران برای زن پر از درد، افسردگی و ناامیدی بوده و حالا او با تمام وجود تصمیم به جدایی گرفته است. زن جوان با شکایت از شوهرش به پلیس، به دنبال عدالت و رهایی از این رابطه مسموم است.
با شکایت این زن، پرونده به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشهد ارجاع شد و تیمی از مشاوران زبده مأمور بررسی این ماجرا شدند. سرگرد احسان سبکبار، رئیس کلانتری، با دستور ویژهای بررسیهای روانشناختی و حقوقی این پرونده را آغاز کرده است تا به این زن کمک کند تا بتواند به زندگی جدید و آرامش برسد.